مقدمه کتاب رودوزی در ایران
نساجی و تاریخ لباس و انواع دوخت ها موضوع های کاملاً مرتبط با هم هستند. به این معنا که به طور مستقیم بر یکدیگر اثر می گذارند و از همدیگر تأثیر می پذیرند، هرگاه در جامعه ای سنت و عادت استفاده از لباس های متنوع رواج داشته باشد به پشتوانه آن، صنعت نساجی رونق می گیرد و به همان نسبت، هرگاه در جامعه ای پارچه های متنوع تولید گردد مردمان به استفاده بیشتر از آن به همراه شیوه های مختلف دوختی ترغیب می شوند و خواه ناخواه تحولات و تغییراتی در وضع پوشاک و استفاده از تزئینات روی لباس بوجود می آید. انگیزه پدید آوردن پوشاک و اختراع جامه، ناشی از نیاز آدمی به دفاع تن خود در برابر عوارض طبیعی به ویژه سرما و گرما بوده است اما همان سان که هر وسیلۀ زندگی، هنگامی که از حد رفع نیازهای ابتدایی ونخستین خارج شد، حالت تفنن به خود می گیرد و در طول زمان از شکل اولیه و صورت ساده خود بیرون می آید و وسیلۀ هنرنمایی و ابراز سلیقه می گردد، تن پوش آدمیان نیز در سرگذشت بس شیرین خود به مقتضای اقلیم زیست، درجۀ تمدن و فرهنگ، عقاید مذهبی و آداب و رسوم، دستخوش دگرگونی های بی شمار و شگفت انگیزی شده است که عوامل اجتماعی و اقتصادی و ارتباطی بویژه سلیقه و ابتکار پوشندگان در تکامل و تنوع آن سهم بسزایی داشته است.

کتاب رودوزی در ایران
بررسی تحول پوشاک و تزئینات دوختی روی آن نه تنها از نظر تاریخ و هنر قابل اهمیت است بلکه از دید جامعه شناسی فهم روان شناسی ملت ها نیز بسیار شایان دقت و توجه است. نخستین نشانه ای که از وجود پارچه منسوج در ایران موجود میباشد متعلق به 4000 سال قبل ازمیلاد است که طی حفریات شوش بدست آمده و به همین جهت با اطمینان کامل می توان اظهار نظر نمود که در 4000 تا 3500 سال قبل از میلاد، بافندگی و دوخت در شوش رایج بوده و بر روی یک تیغۀ مسی که هم اینک در موزۀ بوفالو آمریکا نگهداری میشود و جزء اشیاء بدست آمده از منطقه شوش است نیز آثاری از پارچه ای احتمالا کتابی که تیغه در لابه لای آن پیچیده شده بود دیده میشود. همچنین مهرهای استوانه ای متعلق به هزارۀ چهارم پیش از میلاد کشف شده در تپۀ سیلک کاشان مؤید صنعت ریسندگی و بافندگی و دوخت در آن دوره می باشد در روی این مهر استوانه ای صحنه هایی از ریسندگی و بافندگی و دوخت کنده کاری شده کلا مهرهای کشف شده بهترین منبع اطلاعاتی فرهنگ و هنر و طرز زندگی مردم آن زمان است. دیگر کتاب های پوشاک را اینجا مشاهده نمایید.
علاوه بر این، نوعی مهرهای حلقه ای در لرستان کشف گردیده که متعلق به دوره ایلامی می باشد این مهرهای حلقه ای عبارت از یک حلقۀ نواریست که از ورقۀ مفرغی کنده ساخته شده است، این حلقه ها در جلو پهن تر از قسمت عقب یعنب جایی که دو سر باریک یک جا، خم شده اند، میباشد. در روی این مهرهای حلقه ای، موتیف های متنوعی کنده شده است که باز مؤید رونق نساجی و دوخت در این دوره است. یکی از چشمگیرترین و زیباترین نمونه های پوشاک بانوان ایلامی، تصویر برجسته ای است که بر روی جامی سیمین نقش بسته و چند سال قبل در مرودشت کشف شده است. بر روی این جام پیکرۀ دو زن که یکی ایستاده و دیگری نشسته است دیده می شود که هر دو پیراهنی بلند با زمینه ای از نقش های برگ مانند بر تن دارند و تزئینات دوختی در قسمت یقه و لبۀ پیراهن جلوۀ دیگری به این لباس داده است. همچنین لباس ناپیرآسکو (ملکۀ ایلام) و همسر او نتاش که در کشفیات شوش بدست آمده و اکنون در موزۀ لوور میباشد رواج دوخت در دورۀ ایلامی را نشان میدهد.
خرید اینترنتی کتاب رودوزی در ایران
در هزارۀ دوم و اول بیش از میلاد مجسمه های گلی و گل پخته که همراه با اجساد مردگان دفن میشد مارا با انواع لباس ها و دوخت و دوزها آشنا میسازد همچنین کشفیات نواحی شوش، سیلک، تپۀ کیان نهاوند، مارلیک، حسنلو در ارومیه، اکباتان یا همدان، لرستان، زیویه، گرگان و بیجار هر کدام به نوبۀ خود بازگو کننده انواع دوخت ها در دوران مزبور میباشد. این پراهن دارای تزئینات روی لباس نیز می باشد. نقش روی جعبۀ سیمین از خزان جیحون که هم اکنون در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود نشانگر آن است که در دورۀ مادها لباس مردان و زنان اغلب بلند، فراخ و چین دار بوده و تزئیناتی از دوخت مثل قیطان دوزی، ملیله دوزی، قلابدوزی، داشته است، لبۀ لباس ها اکثراً دارای تزئینات رودوزی بوده که جلوه ای خاص به لباس می بخشیده است، از دیگر اسنادی که بیانگر رواج سوزن دوزی ها در ایران می باشد، مربوط به سال های (550) تا (330) ق.م است که بسیاری از کارشناسان با بررسی بقایای کاخ تخت جمشید و نیز کاشی های مکشوفه در شوش، لباس های درباریان و محافظین آنها را که بطور برجسته مشخص گردیده سوزن دوزی شده دانسته اند علاوه بر این تعداد زیادی مجسمه سنگی که نقوش انسان هایی را با لباس فاخر و تزئین شده نشان می دهد از قسمت های مختلف ایران بدست آمده است که تا حدودی میتواند مؤید نوعی رودوزی ها در ایران عصر هخامنشی باشد.همچنین بخوانید: کتاب چهل تکه دوزی
اسکندر مقدونی، بعد از تسلط بر ایران و در دورۀ قدرت خود به قدری از زیبایی و شکوه گلدوزی های ایران به شگفت آمد که نمونه های بسیار زیادی از گلدوزی های ایران به شگفت آمد که نمونه های بسیار زیادی از گلدوزی های ایرانی را به عنوان هدیه برای هموطنان خود به یونان فرستاد. بر مبنای سنگ نگاره های تخت جمشید، کاشی های نقش دار شوش و نیز کشفیات پازیریک پیرامون نقش سوزن دوزی های این دوره میتوان گفت که طرح اصلی سوزن دوزی های عصر هخامنشی را تصاویر حیوانات و اشکال هندسی، نقش ها و گل های رمزی و نمادی که بیشتر جنبه مذهبی داشت تشکیل می داد. که زین پوش کشف شده در پازیریک مؤید این امر می باشد. مردم در زمان هخامنشیان جامه های بلند و فراخ را می پسندند و زنان و مردان پارسی چون از دیده شدن پوست و تن برهنه شان بسیار شرم داشتند و برخلاف یونانیان آن زمان، نمایش تن برهنه و بی پوشاک را کاری برخلاف شرم و آزرم و بسیار زشت و ناروا می دانستند کوشش داشتند جامه ای بپوشند که بلند و فراخ و پرچین باشد تا گذشته از پوشیده بودن همه تن، برجستگی های طبیعی اندام ها نیز پیدا و نمایان نباشد. همچنین بخوانید: کتاب کارت بافی هنری به قدمت تاریخ نساجی
پارسیان از زن و مرد، گذشته از زیرپوش های سفید رنگ پنبه ای، قبایی فراخ و شنلی شکل با دامن چین دار و بلند میپوشیدند که از نظر دوخت و شکل جالبش در میان جامه های مردمان روزگاران باستان مانندی بر آن نمیتوان یافت. هر قبای پارسی از دو بخش که بهم دوخته می شد، پدید می آمد، بخش نخست بالاتنه جامه بود که تقریباً به شکل دایره بریده می شد و نیمی از آن پشت و چین های زیر آستین و نیمی دیگر پیش سینه را تشکیل می داد. بخش دوم دامن قبا بود که در کمرگاه به بخش یکم می پیوست و بسیار پرچین و فراخ بود و درجلو پاها، چین های آویخته فراوانی داشت تا هنگام راه رفتن مانع گام برداشتن نباشد. قباها از نظر همین چین های جلو دامن بر دو گونه بود: یک چینه و دو چینه. بجاست یاداوری گردد که در این دوره کار بافندگی را بیشتر زنان انجام می دادند و کار و مسئولیت بانوان ایرانی، بافتن پارچه های گرانبها و سوزن کاری بود و حتی همسر شاه نیز بدین کار می پرداخت چنانکه هرودوت نوشته است (آماستریس)همسر خشایارشاه پارچه جامه های شاه خود را می بافت و می دوخت و چنان آنها را زیبا و دلکش میساخت که گوی سبقت را از همگان می ربود.
اغلب پارچه های دوران هخامنشی از پشم و پنبه و کتان بافته می شد و اگر ایرانیان تا آن هنگام از چگونگی پرورش کرم ابریشم ناآگاه بودند از بکار بردن نخ و پارچه های ابریشمین بی بهره نبودند و کلاف های نخ ابریشم که در مملکت چین آماده میشد با دست مردم باختر در سرتاسر ایران بفروش می رسید و کلاف های ابریشم چین در کارخانه های بلخ و همدان و شوش و شوشتر و بسیاری از شهرهای دیگر به پارچه تبدیل می گردد و پارچه های ابریشمی ایران که گاهی در تار و پودهای آن گلابتون زر و سیم بکار می رفت از نظر زیبایی و لطافت و درخشش زبانزد یونانیان بود. مطلوب ترین رنگ در پارچه های دوران هخامنشی رنگ ارغوانی بود که با استفاده از نخ های لاجوردی، سبز زیتونی، فیروزه ای، نارنجی و قهوه ای روی آنها سوزن دوزی مینمودند.
شابک: 2-108-197-600-978
تعداد صفحات: 368
ناشر: انتشارات اتحاد
سال انتشار: چاپ اول، 1397
عرض: 24
ارتفاع: 17
ثبت نظر